شکل گیری هیئت

ساخت وبلاگ

بعد از اینکه درسال47 عملیات ساخت شرکت به پایان رسید.ومرکزشرکت از منزل آقای محمد رحمانی به ساختمان شرکت منتقل شد.هیئت عزاداری دهه اول محرم نیز. که قبلا در منزل علی ناز رجائی برگزار میشد.ازمحرم سال1349 در ساختمان شرکت برگزار گردید.وهیئت شب های جمعه همچنان بصورت سیار در منازل. بود.
یادم هست در بحبوحه انقلاب.بخصوص در دوران حکومت نظامی برای اینکه هیئت شب جمعه را تعطیل نکنیم هرشب جمعه کتبا به کلانتری نامه مینوشتیم ودرخواست مجوز میکردیم تا بتوانیم دوساعت دور هم جمع شویم .تعهد میدادیم که به جز خواندن قرآن.بحث دیگری نکنیم.
خواهشا به این بخش خاطرات بیشتر دقت کنید.
انقلاب پیروز شد.با پیروزی انقلاب.اول هیئت شب های جمعه تعطیل شد.
اگرخاطرتان باشد.محرم سال57همزمان بود با ماه بهمن.ودهه محرم آنسال.هیئت های عزاداری قرار شد روز عاشورا به سمت میدان آزادی. حرکت کنند.
هیئت ما نیز روز عاشورا به طرف میدان آزادی رفتیم.
اوایل سال58من از اینکه هیئت شب های جمعه تعطیل شده بود.ومن خیلی مقید به این هیئت بودم.تصمیم گرفتم که به هر شکل ممکن مجددا هیئت شب های جمعه را بر قرار کنم.چرا؟
چون سال1349سازمان آب در محدوده دولت آباد حوالی میدان شوش به من خانه واگزار کرد.من به خاطر اینکه شب های جمعه به این هیئت پایبند بودم.واز دولت آباد برایم مشکل بود که. به هیئت بیایم.لذا از گرفتن خانه صرف نظر کردم.
و16سال بعد از آن مستاجری کردم.
بنابر این از اینکه هیئت تعطیل شده بود.آنهم هیئتی که درحکومت نظامی. با مجوز کلانتری جمع می شدیم.حالا که انقلاب شده و آنهم انقلاب اسلامی. و بقول معروف آزادی بیان وعقیده چرا باید هیئت تعطیل شود.
آمدم اطلاعیه ای تهیه کردم.وبرای اکثریت هم شهریها.بلکه براى همه فرستادم.یعنی شخصابه در خانه اشان بردم.ودر یک شب همه را به خانه خودم دعوت کردم.
نود وپنج نفر در آنشب در خانه من جمع شدند.حتی کسانیکه عمرا هیئتی نبودند.آنشب به خانه من آمدند.
خیلی صحبت شد.در نتیجه قرار شد که هیئت شب های جمعه از هفته بعد فقط درساختمان شرکت با مسئولیت من تشکیل شود.
من برای اولین جلسه.باقسمت سمعی بصری دانشگاه صحبت کردم.وخواهش کردم که یکی از همکاران یک فیلم انقلابی بیاره وبرای آنها نمایش بدیم.که این همکاری انجام شد.وهمکارها در آنشب باهمه امکانات آمدند وفیلم را نمایش دادند.خوشبختانه استقبال خوبی شد.چون در آن زمان همه انقلابی بودند وانقلاب را قبول داشتند.
هفته دوم.اسلاید سید جمال الدین اسد آبادی را برایشان نشان دادیم.
هفته سوم یک استاد دانشگاه آوردم سخنرانی کرد.در پایان جلسه من صحبت کردم که آقایون ما قرار است که مثل گذشته هیئت داشته باشیم.قراعت قرآن.تفسیر قرآن.یعنی از هفته آینده دیگر فیلم واسلاید خبری نیست.
خلاصه این جماعت95نفری.شب های اول ودوم وسوم هی کم شدند کم شدند
.
اتفاقا خدا رحمت کند مرحوم حاج محمد رحمانی در آنزمان فروشنده شرکت بودند.
من هم در آنسال تو خیابان سلسبیل مدرسه شبانه میرفتم.درست شب های جمعه ساعت هفت تا هشت کلاس ریاضی داشتیم.ومن چون مسئولیت هیئت را داشتم هر شب جمعه زنگ ریاضی یا اجازه میگرفتم.یا بقول معروف دَر میرفتم.تا قبل از این که دیگران بیان من زود تر آمده باشم.
آقای رحمانی.فرش ها را پهن میکرد.چای را آماده میکرد..سرتون را درد نیارم جماعت95نفره شب های اول و دوم هنوز به شش ماه نرسیده بود که یک شب وقتی آمدم دیدم آقای رحمانی تنها نشسته.سماور بغل دستش در حال جوش تنهائی داره قرآن میخوانه.آن شب دونفری تا ساعت 9نشستیم.هیچ کس نیامد.حتی آنهائی هم که خیلی دو آتشیه هیئتی بودند مثل خدارحمت کنه حاج آقا داودی وحاج ابراهیم علائی فر هم پشت من وخالی کردند.
آنشب به آقای رحمانی گفتم شما شب جمعه آینده هم چراغ را روشن کنید اگر باز هم دو نفری بودیم از شب جمعه بعد دیگه در را باز نکنیم.شب جمعه بعد هم کسی نیامد وهیئت شب های جمعه برای همیشه به فراموشی سپرده شد.
واما هیئت دهه محرم سال 58 نیز دستور این بود که امسال هیئت های عزاداری روز عاشورا همه باید میدان انقلاب بروند.بنابر این هیئت آباده ایها نیز مثل سایر هیئت ها در آنسال روز عاشورا میدان انقلاب رفتیم.
در محرم سال59 دیگر از بالا دستوری نبود که هیئت ها به مکان خاصی بروند لذا به اتفاق حاج ابراهیم علائی فر وآقای داودی آمدیم برای بستن تکیه.تا محل هیئت را سیاهپوش کنیم.محمد رجائی سالن شرکت رابا یک سری کالا اشغال کرده بود.بنابر این به نظر میرسید که زیاد موافق نیست که هیئت در اینجا برگزار شود.واز محرم سال59نیز هیئت دهه محرم متاسفانه تعطیل شد.
درست زمانی هیئت28ساله آباده ایها به تعطیلی کشیده شد که بعد از انقلاب هزاران هیئت در سطح مملکت پایه گذاری شد.

من از اول محرم سال 59 براى سكونت به يك مجتمع مسكونى به ميدان ونك خیابان عطار رفتم.وموقعیت را در آن مجتمع برای راه اندازی هیئت مناسب دیدم.لذا آمدم خدمت محمد رجائی وکلیه وسائل هیئت را امانت گرفتم.وازشب سوم محرم همانسال در آن مجتمع وآن محل هیئت تشکیل دادم.ضمنا در خیابان گاندی نیز در یک مجتمع مسکونی که همکاران من ساکن بودند در همان سال هیئت راه انداختم.وخلاصه کنم که صبح عاشورای سال59هر دو هیئت را در میدان ونک.خیابان جهان کودک در هم ادغام کردم واز خیابان جردن بالا رفتیم وآمدیم درمحوطه بیمارستان ژاندارمری بالاتر از خیابان ظفر عزاداری کردیم.
شاید باور نکنید که در طول تاریخ عمر تهران اولین بار بود که میدان ونک وخیابان جردن دسته زنجیر زن وسینه زن به خود میدید.چون تا قبل از انقلاب در این محدوده شمال تهران از مسجدو حسینیه خبری نبود.
هیئت خیابان عطارفقط سال59و60بود چون مجتمع تخلیه شد بنابراین هیئت جمع شد.اما هیئت خیابان گاندی را تاسال63اداره کردم.درسال64که به خانه خودم همین خانه فعلی آمدم.عده ای از کارکنان صدا وسیما درشمال خیابان سازمان آب فلکه دوم صادقیه ساکن بودند برای اولین بارخیمه ای زدند تا هیئتی راه اندازی کنند.همه امکاناتشان نیز ازقبیل خیمه ووسائل صوتی وتلویزیون مدار بسته داخل چادر ازصدا وسیما بود.اماهیچ کدام هیئتی نبودند.عموی عیال من در همسایگی این ها بود.مسئولیت هیئت را به ایشان داده بودند.ایشان هم آمد سراغ من وگفت که کارکنان صدا وسیما هیئت راه انداختند ولی هیچ کدام هیئتی نیستند.شما بیا امسال این هیئت را اداره کن.واز همان شب یک ماشین پیکان در اختیار من گذاشتن که شب ها با بچه هام برم وآخرشب برگردم.سال64و65من هیئت رااداره کردم.شب عاشورا هم صداوسیما چند دستگاه اتوبوس میفرستاد میرفتیم. مسجد بلال صدا وسیما عزاداری میکردیم.تا اینکه سال 66محمد رجائی به رحمت خدا رفت.ومن اولین اقدامم پس از هشت سال تعطیلی هیئت. برای راه اندازی مجدد هیئت بود.

 هیئت سیار شب های جمعه پس. از گذشت21سال برای همیشه تعطیل شد و هیئت عزاداری دهه اول محرم نیز بعد از23سال ازسال 1359توسط محمد رجائی. تعطیل شد.

واقعا جای بسی تاسف است.که هیئتی که زمانی جزو منظم ترین هیئت های غرب تهران محسوب میشد با سابقه بیست وچند ساله یک مرتبه تعطیل شود.
من زمانی را به خاطر دارم.مثلا سالهای پنجاه تا پنجاه پنج وقتی روز عاشورا به امام زاده حسن میرفتیم.وهمه دسته جات غرب تهران به امام زاده حسن می آمدند.سرهنگان کلانتری وقتی دسته هیئت آباده ایها را می دیدند راه را اختصاصی برای هیئت ما باز میکردند.
ویا هیئت سیار شب های جمعه بخصوص. در دوران حکومت نظامی سال57ازکلانتری مجوز میگرفتیم.حال بعد پیروزی انقلاب این هیئت تعطیل میشود.
خوب.گفتم که بعد از فوت مرحوم حاج محمد رجائی در بیست ونهم آذر سال1366 چون من یکی از افراد هیئت مدیره وقت آنزمان بودم وحقیقت اینکه خیلی پایبند به. عزاداری دهه اول محرم بودم.وهمانگونه که دربخش قبلی گفتم با اینکه این هیئت تعطیل شده بود من هر کجا بودم هیئت راه اندازی کردم.بنابراین اولین کاری که بعد ار فوت مرحوم رجائی اقدام کردم.راه اندازی مجدد هیئت دهه اول محرم بود.
آمدم دعوت نامه چاپ کردم ومثل سال58 به دست همه همشهری ها رساندم ودر یک روز آنها را به ساختمان شرکت دعوت کردم.درهمان گرد همائی خدارحمت کند مرحوم حاج منوچهر دهقان. من را به عنوان مسئول هیئت انتخاب کرد وخودش ومرحوم حاج غلامحسین داودی ومرحوم حاج ابراهیم اعلائی فر هیئت امنا شدند وقرار شد که در محرم سال67مجددا هیئت دهه محرم راه اندازی شود.

+ نوشته شده در  ۱۳۹۶/۱۰/۰۵ساعت 13:22  توسط غلامحسین داودی  | 
شرکت تعاونی در دهه 1360 الی 1370...
ما را در سایت شرکت تعاونی در دهه 1360 الی 1370 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abade1345 بازدید : 165 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 19:21